🌿 سلام بر تو ای رسول خدا، سلام بر تو ای پیغمبر خدا، سلام بر تو ای محمد فرزند عبدالله، سلام بر تو ای خاتم پیامبران، گواهی می دهم که تو فرمان رسالت را از جانب حق به خلق رسانیدی.
واپسین لحظات رحلت پیامبر اکرم (ص):
لحظات غمباری است. حال رسول خدا (ص) رو به وخامت گذاشته . نزدیکان در کنار بستر ایستاده اند. زهرا (س) هم آنجاست. او با چشمانی اشکبار لحظات واپسین حیات پدر را نظاره میکند و گریه می کند و اینگونه با خود شعری از ابوطالب را که در وصف پیامبر خدا (ص) است، زمزمه میکند: «او آبرومندی است که به آبرویش از ابر باران خواسته میشود. او فریادرس یتیمان است ».
پیامبر اکرم (ص) در بستر خویش شاهد این ماجراست، دختر خود را تسلی میدهد و سپس با صدایی که به سختی از سینه بیرون میآید، میفرماید: «دخترم؛ فاطمه ام! هم اکنون این آیه از قرآن را بخوان :
«محمد فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمىگردید؟ …»
سپس فرمود:« دخترم نزدیک بیا و آن قدر نزدیک بیا که جز تو کسی صدای مرا نشنود» . سپس زمزمهای در گوش فاطمه (علیها السلام) فرمود که او گریان شد. مجدداً در گوش او زمزمهای دیگر فرمود که در این لحظه فاطمه (علیها السلام) شادان گردید؛ آنچنان که خنده بر لبان مبارکش نقش بست.
سپس رسول خدا (ص) فرمود: «برادرم را صدا بزنید که بیاید». عدهای شیطنت کردند و افراد دیگر را خبر کردند. پیامبر اکرم (ص) برای مدت طولانی با علی (ع) صحبت کرد تا این که حال آن حضرت رو به ضعف نهاد.
در این لحظه امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) که کودکان خردسالی بودند گریه کنان بر رسول خدا (ص) وارد شدند و خود را بر روی سینه حضرت انداختند. امیرالمؤمنین (ع) خواست بچهها را بلند کند که پیامبر (ص) فرمود: «علی جان! آنها را به حال خود بگذار تا من آنان را ببویم و آنان هم مرا ببویند و من از آنان توشه بگیرم و آنها هم از من توشه بردارند».
لحظه احتضار فرا رسید. رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «سر مرا در دامان خود قرار ده؛ زیرا امر خدا فرا رسیده است. بعد از مرگم تجهیز مرا بر عهده گیر و بر من نماز بخوان و از من جدا مشو تا این که مرا در مرقدم قرار دهی و از خداوند متعال در این امور یاری طلب».
پیامبر اکرم (ص) این جملات را فرمود و بدرود حیات گفت و به نزد پروردگارش عروج نمود. در این لحظه امیرالمؤمنین (ع) فریادی برآورد .
آری! غمبارترین لحظه تاریخ بشری این گونه رقم خورد و برترین خلق خدا این گونه خاک را به سمت افلاک بدرود گفت و عالمیان را عزادار خویش کرد.