دنیاست در تلاطم و طوفان، کرانکران
خشم و خشونت و غم، کشتار بیامان
چشمان ماست خیره به تو، سمت آسمان
ادرکنی ای امید دل، الغوث و الأمان
عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
شرق است در تغافل و غرب است در نفاق
هر فصل یک مصیبت و هر آن یک اتفاق
یک روز رنج سوریه، روز دگر عراق
هر لحظه بیشتر شده اندوه شیعیان
عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
با ذوق از حقوق بشر حرف میزنند
یا از گزینههای تشر حرف میزنند
اوج شرارتاند و ز شرّ حرف میزنند
دنیای ما پر است از این حرف و داستان
عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
اسلام در محاصرهی خون و آتش است
داعش دروغ تازهی این قوم سرکش است
هر جا که صهیونیسم بخواهد کشاکش است
از دست دیو فتنه به لبها رسیده جان
عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
آقا ببین جنایت آل سعود را
سرکوب و سرسپردن و جهل و جمود را
اسباب روسفیدی آل یهود را
ادرکنی ای عدالت موعود مستعان
عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
از نحس کدخدایی این دشمن زبون
فریاد دادخواهی هر شیعه غرق خون
بغض یمن شکسته و بحرین لالهگون
از دست ظلم کارد رسیده به استخوان
عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
حال و هوای منطقه مثل محرّم است
در زینبیّهی دل ما شام ماتم است
عهد مدافعان حرم با تو محکم است
عباسهای شهید وفادار و جانفشان
عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
گاهی به تشنگی، به بلا فکر میکنم
گاهی به کشتگان منا فکر میکنم
گاهی به وضع کربوبلا فکر میکنم
آقا بیا گره بزن این بغض را به آن
عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
شاعر: پروانه نجاتی