بحث از چرایی و علت غیبت و پنهانزیستی حضرت، یکی از بحثهایی است که همواره مورد توجه علاقمندان به مباحث مهدویت بوده و همواره ذهن جستجوگر بشر، به دنبال دلیل و فلسفهی این رخداد بوده است. پیش از آنکه به برخی حکمتها و علتهای ظاهری غیبت بپردازیم، لازم است به این نکته اشاره گردد که پنهانزیستیِ آخرین ذخیرهی الهی، به طور قطع، از اسرار خداوند است. با توجه به روایات، علت و فلسفهی واقعی غیبت آن امام همام، بر بشر پوشیده بوده و از اسرار الهی است.
عبدالله بن فضل هاشمی گوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمودند: إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ غَیْبَهً لاَ بُدَّ مِنْهَا یَرْتَابُ فِیهَا کُلُّ مُبْطِلٍ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِدَاکَ؟ قَالَ: لِأَمْرٍ لَمْ یُؤْذَنْ لَنَا فِی کَشْفِهِ لَکُمْ … یَا اِبْنَ اَلْفَضْلِ! إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ (أَمْرِ) اَللَّهِ تَعالی، وَ سِرٌّ مِنَ سِرّ اَللَّهِ … وَ مَتَى عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَکِیمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ کُلَّهَا حِکْمَهٌ وَ إِنْ کَانَ وَجْهُهَا غَیْرَ مُنْکَشِفٍ لَنَا[۱]؛ «بیتردید برای صاحبالأمر غیبتی است که هر اهل باطلی در آن به شک میافتد». عرض کردم: یابنرسولالله! دلیل آن چیست؟ حضرت فرمودند: «به سبب امری که ما اجازه نداریم آن را برای شما آشکار سازیم … ای پسر فضل! غیبت، سِرّی از اسرار الهی است ولی چون میدانیم خداوند بزرگ، حکیم است، تصدیق میکنیم همهی کارهای او (براساس) حکمت است؛ گرچه علت آن کارها بر ما روشن نباشد».
از این روایت استفاده میشود این حکمت، اساسیترین دلیل بر این رخداد عظیم است که میتوان بیان کرد. اما از آنجا که برخی شیعیان، همواره این پرسش را مطرح میکردند، پیشوایان معصوم(ع)برخی حکمتهای ظاهری غیبت آن حضرت را بیان کردهاند که در اینجا، اشارهای گذرا به آنها میشود:
۱٫ امتحان و آزمایش مردم: بدون تردید، یکی از سنتهای خداوند، آزمایش و گزینش انسانها برای تشخیص شیعیان واقعی است تا آنها در پرتو باورهای صحیح، در برابر ناملایمات، تربیت شده و از ناخالصیها و دوروییها جدا گردند و در یک کلام، مؤمن از منافق تشخیص داده شود.
یکی از حکمتهای غیبت حضرت مهدی(عج) طبق روایات، آزمایش مردم است. به دلیل عدم وجود امام، این آزمایش بسیار سخت و طاقتفرسا است و در تکامل روحی انسان، نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این امتحانات است که مشخص میشود چه کسی ثابتقدم و استوار است و چه کسی دارای ایمان و اعتقادی سست و ناپایدار میباشد. جابر جعفی میگوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: مَتَى یَکُونُ فَرَجُکُمْ فَقَالَ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لاَ یَکُونُ فَرَجُنَا حَتَّى تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا یَقُولُهَا ثَلاَثاً حَتَّى یَذْهَبَ اَلْکَدِرُ وَ یَبْقَى اَلصَّفْوُ[۲]؛ فرج شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمودند: هیهات، هیهات! فرج ما فرانمیرسد تا زمانی که شما غربال شوید (و سه بار تکرار کردند) تا اینکه خداوند، ناخالصیها را از بین برده، آنچه خالص و زلال است، باقی بماند. علیبنجعفر از برادرش امام کاظم(ع) نقل میکند که ایشان فرمودند: إِذَا فُقِدَ اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ فَاللَّهَ اَللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ لاَ یُزِیلَنَّکُمْ أَحَدٌ عَنْهَا یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ مِنْ غَیْبَهٍ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ مَنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَهٌ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اِمْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ[۳]؛ هرگاه پنجمین فرزندم (فرزند امام هفتم(ع)) غایب شد، مواظب دین خود باشید تا مبادا کسی شما را از آن (دین) خارج کند. برای فرزندم صاحبالأمر(عج)، ناگزیر غیبتی خواهد بود که گروهی از پیروان او، از اعتقاد خود دست برمیدارند. این غیبت آزمونی است که خداوند با آن، بندگانش را میآزماید. پس کسانی که از این آزمایش سربلند بیرون آیند، دارای مرتبهی بلندی از ایمان و عمل صالح خواهند بود.
- حفظ جان حضرت: یکی از کارهایی که از نظر عقل و شرع بر همه واجب است، حفظ جان و دوری کردن از ضرر و زیان وارده به آن است مگر در مواردی خاص که خداوند به آن امر فرموده و آن، جهاد در راه خداست.
یکی دیگر از حکمتهای غیبت امام زمان(عج)، حفظ جان حضرت از گزند بدخواهان و ستمگران است. حضرت، از کشته شدن و شهادت در راه خدا هراس ندارند اما چون آخرین ذخیرهی الهی هستند و وعده داده شده که حاکمیت فراگیر و جهانی فقط به دست ایشان محقق خواهد شد. پس باید جان ایشان حفظ شود تا کعبهی آمال و آرزوهای بشر فرو نریزد و وعدهی الهی محقق شود. زرارهبنأعین از امام صادق(ع) روایت کند که فرمودند: «إِنَّ لِلْقَائِمِ غَیْبَهً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ، قُلْتُ لَهُ: وَ لِمَ؟ قَالَ: یَخَافُ …[۴]؛ ای زراره! برای قائم(عج) ما، پیش از آنکه قیام نماید، غیبتی است. گفتم: دلیل آن چیست؟ حضرت فرمودند: بر جان خود بیمناک است».
- بیعت نکردن با ستمکاران: در روایات متعدد، یکی از علل غیبت امام(ع)، عدم بیعت با ستمکاران و ظالمان بیان شده است. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: «اِنَّ القائِمَ مِنَّا اِذا قامَ لَمْ یَکُنْ لاَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیعَه [۵]؛ همانا قائم(عج) از ما اهلبیت (ع) هنگامی که قیام کند، بیعت احدی بر گردن او نخواهد بود».
ابوبصیر از امام صادق(ع) روایت کند که ایشان فرمودند: صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ تَغِیبُ وِلَادَتُهُ عَنْ هَذَا الْخَلْقِ کَیْ لَا یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَهٌ إِذَا خَرَجَ وَ یُصْلِحُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْرَهُ فِی لَیْلَهٍ وَاحِدَهٍ [۶]؛ ولادت صاحبالأمر(عج) بر مردم پنهان است تا هنگامی که خروج کند بیعت هیچ کس بر گردنش نباشد و خدایتعالی، امر وی را در یک شب اصلاح فرماید.
شاید بتوان گفت خداوند با غیبت امام، خواسته که ایشان، تحت بیعت هیچ طاغوتی نباشد؛ چرا که رسالت اصلی امام(عج) مبارزهی قاطع و آشکار با همهی ظالمان است. به همین سبب تا آماده شدن شرایط انقلاب، در غیبت قرار میگیرند تا مجبور نباشند با دشمنان خدا، عهد و پیمانی ببندند.
- تأدیب (قدرناشناسی) مردم: خداوند برای مردم، یازده چراغ هدایت و امام معصوم فرستاد و احادیث فراوان از زبان مبارک پیامبر گرامی اسلام(ص)، برای آنها بیان کرد و نهایت توصیه را در حق آنها، در قرآن با آیاتی مثل آیهی مودّت[۷] و با روایات مختلف مثل حدیث ثقلین، منزلت، سفینه[۸] و … کرد، اما مردم آنگونه که شایسته بود، قدر امامان معصوم(ع)را نشناخته و وظایف خود را در برابر آنها انجام ندادند بلکه اوامر آنها را نافرمانی هم کردند. خداوند هم دوازدهمین پیشوای ایشان را از آنها جدا کرد و در پسِ پردهی غیبت قرار داد تا زمانی که به این باور برسند که هیچ گروهی، توان ایجاد عدالت واقعی را ندارد. پس تشنهی برقراری عدالت شده و برای ظهور آخرین ذخیرهی الهی تلاش خواهند کرد. مروان انباری میگوید: امام باقر(ع) فرمودند: إِنْ اللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِمْ [۹]؛ هرگاه خداوند، همراهی و همنشینی ما را برای قومی خوش ندارد، ما را از میان آنان برگیرد.
امام باقر(ع) در جایی دیگر میفرمایند: «… وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِکُمْ وَ یُخَالِفُ ذَلِکَ فِعْلُکُمْ … وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى صَاحِبِکُمْ…[۱۰]؛ شما مردمی هستید که با دل، ما را دوست میدارید ولی عمل شما با این محبت، ناسازگار است … به همین دلیل صاحب شما، از دستِ شما گرفته میشود…».
باید به این نکتهی مهم توجه داشت که علت اصلی و اساسی غیبت، پس از ظهور، آشکار خواهد شد و آنچه بیان گردید، عواملی است که در غیبت امام عصر(عج) تأثیرگذار بوده است.
[۱] کمالالدین و تمامالنعمه، ج۲، ب۴۴، ح۱۱، صص۲۳۵ – ۲۳۴
[۲] غیبت طوسی، ص۵۹۱، ح۷/۲۸۷
[۳] کمالالدین و تمامالنعمه، ج۲، ب۳۴، ح۱، ص۴۲
[۴] کمالالدین و تمامالنعمه، ج۲، ب۳۳، ح۲۴، ص۱۷
[۵] همان، ج۱، ب۲۶، قسمتی از ح۱۴، ص۵۶۴
[۶] همان، ج۲، ب۴۴، ح۵، ص۲۳۲
[۷] سوره شوری، آیه ۲۳
[۸] ر.ک: کشفالمراد در شرح تجریدالإعتقاد، ص۳۸۱ به بعد
[۹] عللالشرایع، ج۱، ب۱۷۹، ح۴۳۰، ص ۵۳۷ – ۵۳۶
[۱۰] علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۱۰