کاری که ما باید انجام دهیم تا در زمره منتظرین واقعی باشیم این است که بدانیم مطالبه امام از ما چیست و دوم اینکه وظیفه ما نسبت به امام چیست؟
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه پنجاه و نهم از سلسله مباحث مهدویت است که توسط حجت الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی ایراد شده است.
آخرین بحثی در حکمت های غیبت بیان شد این بود که اجتماع بشر آماده محقق کردن هدف و رسالت امام عصر نیست. هدف و رسالت امام عصر، استقرار عدالت در سطح جهان است و این یک آمادگی لازم دارد و بشر این آمادگی را ندارد. بشر اکنون دنبال آزمون و خطاست. بشر باید به این نتیجه برسد که برای رسیدن به اهداف عالیه یک نیروی آسمانی لازم است و با اتکا به نیروهای بشری این کار امکان پذیر نیست.
در این زمینه توقیعی از امام عصر(عج) هست که امام می فرماید «لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَهُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَی حَقِّ الْمَعْرِفَهِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ»
یعنی اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد، در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می گشت، دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفی شدن ما از آنان چیزی نیست جز آن چه از کردار آنان به ما می رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم.
لذا امام اشاره می کنند که حتی متدینین هم آماده نیستند چه برسد به جامعه بشری.
آنچه ما را جز منتظرین واقعی می کند توجه به دو مسئله است. اول اینکه ما بدانیم که امام از ما چه می خواهد؟ وقتی می گوییم امام غایب است یعنی ظهور ندارد اما حضور دارد و مطالباتی دارد. او از ما چه می خواهد؟ دوم کاری که ما باید انجام دهیم تا در زمره منتظرین واقعی باشیم این است که بدانیم وظیفه ما نسبت به امام چیست؟ اول اینکه مطالبه امام از ما چیست و دوم اینکه وظیفه ما نسبت به امام چیست؟
این یکی از مهمترین بحث ها در سلسله مباحث دوره غیبت است. می خواهم بگویم در بین ما آن انتظار واقعی اتفاق نیفتاده است، سایرین هم که برای تحقق امیال خودشان دنبال آزمون و خطا هستند، در حالی که این تمایل باید یک تمایل عالی شود و جهانی هم باشد تا موعود جهانی هم بیاید.
امام چه از ما می خواهد؟
امام صادق می فرماید «من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات و قام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه فجدوا وانتظروا هنیئا لکم ایتهاالعصابه المرحومه»
یعنی هر کس که بودن در شمار یاران قائم (عج) او را شادمان سازد باید به انتظار باشد و باید با پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتارکند. پس اگر اجلش فرا رسد و امام قائم(ع) پس ازدرگذشت او قیام کند، بهره او از پاداش برابر با پاداش کسی است که آن حضرت را درک کرده باشد. پس بکوشید و منتظر باشید گوارا باد شما را ای گروه بخشوده.
حسن خلق به معنی آداب معاشرت است. آداب معاشرت در جامعه ما وضعیت خوبی ندارد. همه هم تذکر می دهند ولی کسی کاری نمی کند. این خیلی بد است که ما یک عیبی را پیدا کرده ایم ولی کسی در رفع آن کوشا نیست.
من در این سلسله بحث ها از چند زاویه پیرامون این مسئله صحبت کرده ام که اخلاق گم شده امت پیامبر است. جامعه ما تدین به نماز و روزه و… دارد اما به رعایت موازین اخلاقی تدین ندارد.
پیامبر فرمود «لا تنظروا الی کثره صلاتهم و صومهم، و کثره الحج و المعروف و طنطنتهم باللیل؛ انظروا الی صدق الحدیث، و اداء الامانه.» یعنی به بسیاری نماز و روزه و زیادی حج و کارهای نیک و ناله شبانه مردم ننگرید، بلکه به راستی گفتار و ادای امانت بنگرید.
راستگویی و ادای امانت که در این حدیث به آن اشاره شده است مصداقی از مصادیق اخلاق است. یعنی پیامبر می فرماید من جامعه را بر اساس رعایت اخلاق نمره می دهم.
ممکن است کسی بگوید پس ما نماز نمی خوانیم ولی به جای آن اخلاق را رعایت می کنیم. عرض من این است که اگر نماز بخواهد از فحشا و منکر جلوگیری کند، شرط آن رعایت اخلاق است. ابلیس ۶ هزار سال خدا را پرستید اما این موجود وقتی در آزمون سجده بر آدم قرار گرفت، نتوانست موفق شود. ابلیس به خاطر حسادت به زمین خورد که یکی از رذائل اخلاقی است.
اگر ما در اهمیت اخلاق صحبت می کنیم به این معنی است که اخلاق زیرساخت ساختمان است.
روایت از امام صادق(ع) است که می فرماید: «قَالَ أَبُو اَلصَّبَّاحِ اَلْکِنَانِیُّ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَا نَلْقَی مِنَ اَلنَّاسِ فِیکَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَا اَلَّذِی تَلْقَی مِنَ اَلنَّاسِ فِیَّ فَقَالَ لاَ یَزَالُ یَکُونُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ اَلرَّجُلِ اَلْکَلاَمُ فَیَقُولُ جَعْفَرِیٌّ خَبِیثٌ فَقَالَ یُعَیِّرُکُمُ اَلنَّاسُ بِی فَقَالَ لَهُ أَبُو اَلصَّبَّاحِ نَعَمْ قَالَ فَقَالَ مَا أَقَلَّ وَ اَللَّهِ مَنْ یَتَّبِعُ جَعْفَراً مِنْکُمْ إِنَّمَا أَصْحَابِی مَنِ اِشْتَدَّ وَرَعُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ فَهَؤُلاَءِ أَصْحَابِی.»
ابو الصباح کنانی به امام صادق(ع) عرض کرد: در باره شما از مردم چهها ببینیم (چه زخم زبانها بشنویم؟) امام فرمود: مگر درباره من از مردم چه می بینی؟ گفت: هر گاه میان من و مردی سخنی در میگیرد؟ به من میگویند: جعفری خبیث، فرمود: شما را بهمن سرزنش میکنند؟ ابو الصباح گفت: آری، فرمود: بهخدا کسانی که از شما پیروی جعفر میکنند، چه اندازه کمند!! تنها أصحاب من کسی است که ورعش شدید باشد و برای خالقش عمل کند و ثواب او را امیدوار باشد. اینها اصحاب مناند.
لذا امام می فرماید اصحاب من شدید الورع هستند و بی جهت خود را منتسب به ما نکنید.
روایت دیگر می فرماید «دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام أُوَدِّعُهُ فـَقَالَ یَا خَیْثَمَهُ أَبْلِغْ مَنْ تَرَی مِنْ مَوَالِینَا السَّلَامَ وَ أَوْصِهِمْ بِتَقْوَی اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ أَنْ یـَعـُودَ غَنِیُّهُمْ عَلَی فَقِیرِهِمْ وَ قَوِیُّهُمْ عَلَی ضَعِیفِهِمْ وَ أَنْ یَشْهَدَ حَیُّهُمْ جِنَازَهَ مَیِّتِهِمْ وَ أَنْ یـَتـَلَاقـَوْا فـِی بـُیـُوتـِهـِمْ فـَإِنَّ لُقِیَّا بَعْضِهِمْ بَعْضاً حَیَاهٌ لِأَمْرِنَا رَحِمَ اللَّهُ ا أَمْرَنَا یَا خـَیـْثـَمـَهُ أَبـْلِغْ مـَوَالِیـَنـَا أَنَّا لَا نـُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِلَّا بِعَمَلٍ وَ أَنَّهُمْ لَنْ یَنَالُوا وَلَایَتَنَا إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ حَسْرَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَّ خَالَفَهُ إِلَی غَیْرِهِ»
خیثمه، یکی از اصحاب گوید: خدمت امام باقر(ع) رسیدم تا با او وداع کنم. فرمود: ای خیثمه هر کس از دوستان ما را میبینی سلام برسان و آنها را به تقوای خدای بزرگ سفارش کن و این که توانگرشان بر فقیرشان توجه کند و قویشان بر ضعیف و زنده آنها بر جنازه میتشان حاضر شوند و در منازل به ملاقات یکدیگر روند، زیرا ملاقات آنها با یکدیگر موجب زنده ساختن امر ماست، خدا رحمت کند بندهای را که امر ما را زنده دارد. ای خیثمه به دوستان ما پیغام ده که ما از طرف خدا آنها را جز به عملشان بی نیازی ندهیم و چاره سازی نکنیم، جز با ورع به دوستی ما نرسند و پرحسرتترین مردم روز قیامت کسی است که عدالتی را بستاید و سپس به خلاف آن گراید (مانند کسی که به ولایت ائمه تظاهر کند و از آنها پیروی ننماید یا عمل صالحی را بستاید و به آن عمل نکند.)
اهل بیت تقوی و ورع را از ما می خواهند که این امر فقط با خواندن نماز اتفاق نمی افتد. نماز باید از فحشا و منکر ما را بازدارد که این با رعایت تقوی و اخلاق اتفاق می افتد.
شاید گفته شود در غرب خیلی بهتر اخلاق رعایت می شود، اما اخلاق در جوامع دیگر به شکل وضع قانون اجرا می شود. وقتی یک حادثه ای رخ می دهد آن توحش ظهور و بروز می کند. وقتی قانون ضمانت اجرایی نداشته باشد آن توحش بروز پیدا می کند. مثل زمانی که در غرب یک زلزله می آید و بسیاری دست به غارت می زنند.
اخلاق یک امتناع درونی و بدون تفکر و محاسبه است. فرق بین اخلاق الهی و اخلاق مادی در این است که اخلاق الهی و جاده ایمان یک طرفه است. اینگونه نیست که من در تعامل با شما راست بگویم، بلکه راست می گویم چون خدا فرموده است. در جهان غرب اولاً اخلاق گزینشی است. روابط نامشروع در آنجا سوء اخلاق نیست، اما دروغ بسیار بد است. رئیس جمهورشان را به خاطر دروغ محاکمه می کنند ولی به خاطر حمله به عراق کاری با او ندارند. یعنی کشتار برای آنها اهمیت ندارد. اینها اخلاق را گزینش کرده اند.
سیدجمال الدین اسدآبادی که گفته اند من در غرب، اسلام را دیدم ولی مسلمان ندیدم، این حرف درست نیست به این دلیل که همه اسلام آنچه او دیده نیست.
امام کاظم(ع) یاری دارند به نام مهران جمال که شتر کرایه می دهد. به امام گفتند مهران شترهای خود را به خلیفه های عباسی داده تا به حج برود. امام به مهران فرمودند شنیده ام شترهایت را به هارون، کرایه داده ای، گفت بله. فرمود امید داری که هارون زنده بماند تا بازگردد و پول تو را بدهد؟ گفت بله. فرمود به همین میزان به ظلم های هارون شریکی چراکه تو راضی هستی یک ظالم زنده بماند تا بازگردد و پول تو را بدهد.
بخشی از اسلام این است که من طوری زندگی کنم که به ظالم کمک نشود. مقصود من این است که اگر در جهان غرب مثلاً اخلاقیات رعایت می شود آیا ظلم نمی شود؟ پس اینجور نیست که بگوییم اسلام دیدیم و مسلمان ندیدیم. اسلام می گوید حق نداری ظلم کنی. اینکه انسان یک بُعد از دین را ببیند، جفاست.